وبلاگ :
SAS
يادداشت :
رايزنان فرهنگ يا مناديان تفرقه؟!
نظرات :
4
خصوصي ،
30
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آراز
سلام لار سنه آركاداش
پيشنهاد ميكنم در مورد توبه نامه (كتاب يوسف و زليخاي فردوسي نه مولانا) فردوسي از شاهنامه مطلبي بزاري
لينكش اين هستhttp://www.rezahamraz.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=392&Itemid=1
جالبه كه خود نويسنده اعتراف به دروغ گويي ميكنه اونوقت سينه چاكهاي بي مخش هنوز به اثرش افتخاركنن
بگفتم درو هر چه خود خواستم **** ز هر گونه اي نظم آراستم
همي كاشتم تخم رنج وبزه **** اگرچه دلم بود از آنبا بامزه
زبان را و دل را گره بر زدم**** از آن تخم كشتن پشيمان شدم
سخن را به گفتار ندهم فروغ***** نگويم كنون نامه هاي دروغ
كه آمد شپيدي به جاي سياه **** نكارم كنون تخم رنج و گناه
مرا زان چه؟ كو ملك ضحاك برد؟**** دلم سير گشت از فريدون گرد
ز كيخسرو و جنگ افراسياب*****ندانم چه خواهد بدن جز عذاب
ز من خود كجا كي پسندد خرد؟**** برين مي سزد گر بخندد خرد
جهاني پر ز نام رستم كنم؟*** كه يك نيمه عمر خود كم كنم
هم از گيو و طوس و هم از پور زال***** دلم گشت سير و گرفتم ملال
دگر نسپرم جز همه راه راست***** كنون گر مرا روز چندي بقاست
دلك سير شد ز آستان ملوك ***** نگويم دگر داستان ملوك
دوصد زان نيارزد به يك مشت خاك*** كه آن داستان ها دروغ است پاك