سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/1/1
2:25 صبح

به یاد هم باشیم

بدست سس در دسته دل نوشته ها

                سال نو مبارک

امسال هم تموم شد با همه خوبیا و بدیاش امسالم مثل هر سال دو ماه آخر رو تو فروشگاه بودم (کفش) خیلیا اومدن و رفتن:

پولدارایی که حیفشون میومد پول خرج کنن

بی پولایی که خجالت میکشیدن تخفیف بگیرن تا یه وقت فکر نکنیم پول ندارن و...

اما بین این همه آدم بعضیاشون از یادم نرفتن

 

اون مرد کارگری که ورق پولادی دستش رو بریده بود و مدتی بی کار بود, نتونست پول کفش رو بده بچه خیلی ناراحت شد چون باید کفش رو پس میداد رفتن و چند دقیقه نشده برگشتن مرده گفت حاضر نیست به خاطر بیست هزار تومن غم بچشو ببینه پولو داد و کفش رو برداشت و رفت.....

 

یا اون مادر با دوتا بچه هاش که به یکی از بچه ها کفش دادیم و وقتی اون یکی بهم گفت برا سایز من چی دارین من لال شده گفتم تو باید از جایی که بابات کفش میخره بخری مادرش بهم اشاره کرد که بابا نداره.....

 

یا اون پسری که خواهر و داداشاش  رو آورده بود بازار تا لباس و کفش عیدشون رو بخره از حرفاش اینجوری دستگیرم شد که برا خودش پول نمود تا خودشم لباسا و کفشای کهنش رو تازه کنه.....

 

یا اون پیرزنی که اومد و برا بچه های بی سرپرست کلی کفش خرید.....

 

یا اون مشتری که اومده تو میگه آقا نمیدونین کفشای تک سایزتون کجاست!!!!! میخواستم بگم نه نمیدونم اگه پیداشون کری به منم خبر بده!!!!!

تازه یکی اومده میگه آقا کفش دارین؟!!!!!!!!!!!

 

و خیلیای دیگه......

 

به یاد اونایی که کسی جز خدا به یادشون نیست هم باشین

 


86/11/24
7:29 عصر

پارس یا ایرانی؟

بدست سس در دسته دل نوشته ها

زمانی تعصب خاصی روی زبان فارسی داشتم اما با گذشت زمان و بروز برخی مسائل این تعصب رنگ باخت و جای خود را به چیز های دیگری داد. واقعا جایگاه ما در کشوری که در آن زندگی میکنیم و حاضریم جان و مال خویش را برای حفظ نظام اسلامی و ارزش های آن بدهیم کجاست؟ آیا ارزش ما فقط به اندازه ایست که در برخی شرایط تجلیلی از ما به عمل آید و با شعارهایی تکراری خوشحالمان کنند. و در حالی که در لحظات حساس سیاسی و علمی و ... سهم قابل توجهی از اختراعات و اکتشافات و تصمیمات را دارا می باشیم در شناساندن ایران به جهانیان حتی کوچکترین سهمی نداشته باشیم و ایران را با نام سرزمین پارس ها بشناسانند؟ آیا اقوام دیگر ایرانی پارس هستند؟ اگر جواب مثبت است پس نام هایی مثل ترک و کرد و بلوچ و ... در این میان چه نقشی را ایفا میکنند یا شاید از معنای عدالت دور شده ایم؟ آیا این عدلت است که نام دارویی را که اتفاقا دانشگاه تبریز سهم  بسزایی در تولید آن داشت بگزاریم (آنژی پارس) در حالی که می توانستیم نام بهتر و دارای معنای گسترده تری از نظر جغرافیایی انتخاب کنیم؟ آیا وقتی پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرموده اند "اگر علم در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت." منظورشان واقعا فقط پارس ها بو د یا کل ایرانی ها را در بر می گرفت؟ آیا نمیشود به اقتضای زمان وقتی میخواهیم از این حدیث گرانبها استفاده کنیم کلمه پارس را با کلمه ایران عوض کرد؟ چرا کلماتی مانند ایران و مسلمانان و ...  جای خود را به کلمات سرزمین پارس و پارسیان داده است؟ آیا واقا این است آن اتحاد ملی؟ آیا اتحاد به معنای ادغام اقوام و انتخاب نام و زبان و هویتی مبتنی بر نام و زبان و هویت گروه اکثریت بر آنان ست؟ که در این صورت چیزی به نام اتحاد میان کشور های مختلف با یکدیگر امکان پذیر نخواهد بود چون در این شرایط هیچکدام از آنها راضی به پذیرفتن هویت کشور دیگر نخواهد شد. و این یکی از دلایلی است که اسلام به حفظ فرهنگ و هویت  اقوام مختلف تاکید دارد و حتی از آن ها خواسته که با زبان خودشان خدا را بخوانند و در عین حال برای حفظ وحدت خانه کعبه را قبله و زبان عربی را زبان مشترک امت اسلام قرار داده و از آن ها خواست برخی اعمال مثل نماز را به عربی به جا آورند.

پس در اینکه کل ایران را سرزمین پارس بنامیم دو مشکل وجود دارد.

  1. ایران را کشوری برای پارس ها بدانیم که اقوام دیگر هیچ جایی در آن ندارند.
  2. ایران را کشوری در اندازه مرزهای واقعی آن بدانیم و بخواهیم  که همه مردمی که در داخل این مرزها زندگی میکنند را پارس بنامیم.

که گزینه اول به طور بدیهی و گزینه دوم بنا به دلایلی که در بالا آورده شد به دور از عدالت است و اگر چنین عمل کنیم به طور واضح بر خلاف اسلام عمل کرده ایم.

 البته من مشکلی با کلمه پارس(فارس) ندارم و یکی از دغدغه هام معرفی دریای جنوم به نام خلیج فارس به جهانیان است و در این مورد از هیچ تلاشی فرو گزار نخواهم کرد فقط مشکل من استفاده از این کلمه در جاهاییه که به کل کشور اعم از ترک و فارس و عرب و کرد و لر و ... مربوط میشود و میتوان به جای آن از کلمه ایران استفاده کرد است.

 

                                  جواب های داده شده به این مطلب در سایت تبریز بلاگ

                     این جواب ها  نظر شخصی افراد شرکت کننده در بحث می باشد

                                          و مورد تایید یا رد این وبلاگ نمی باشند.

alamydigar

همینطوره!
ولی در حد ارشاد و تذکر باید به این مسائل دامن زد .
شاید حساسیت بیشتر باعث انحراف از مسایل مهمتری شود. مانند هویت حقیقی (ما قبل از اینکه ایرانی باشیم ؟؟؟؟؟؟؟ هستیم).
؟؟؟؟؟؟؟= مخلوقی ملکوتی

 

shahram

اینکه ما قبل از هر چیز مسلمان و مخلوقی ملکوتی هستیم شکی نیست حتی مطلبی در این باره نوشتم که میتونید از لینک زیر بهش دسترسی داشته باشید.

http://www.tabrizblog.com/ftopict-541.html

ولی اعتراض به حق ضایع شده لازم است. این موضوع حتی در آموزه های دینی ما هم آمده.

abeeeeeb

سلام شهرام عزیز.
برای بیان احساساتت ممنون.ولی 2-3 نکته رو باید بگم:
1-اولیش در مورد اون حدیث جعلی.هیچگاه پیامبر گرامی اسلام نفرموده اند که مردانی از پارس.بلکه با اشاره دست به سمت سلمان فارسی ، فرموده اند مردانی مثل سلمان فارسی اگر علم در ثریا هم باشد علم را به تسخیر خود در خواهند آورد.که عقلا می توان فهمید منظور پیامبر افرادی بوده که در تقوا و علم و .... در حد سلمان فارسی باشند.نه مثل سلمان،فارس. درثانی آیا علم و اخذ علم تنها متعلق به ذات مرد است و زنانی که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند باید بروند و سبزی پاک کنند.که در خود قرآن داریم که هدف خلقت انسان حرکت در مسیر کمال است که یکی از مهمترین ابزتر رسیدن به کمال ، بالابردن دانش و علم است که اگر زن حق رسیدن به درجات والاتر علم را دارا نیست پس خلق زن را هدفی غیر کمال است؟!!!!که همه اینها نشان از جعل حدیث فوق دارد.البته مطلب مستندی را که در وبلاگ قبلیم در این مورد نوشته بودم.در نظر بدی خواهم آورد.
2-نکته دوم مربوط است به نام خلیج فارس.من هم اول مثل خود شما در مورد این اسم حساس بوده و مطلبی نیز نوشته بودم.ولی آیا مثل عالم بی عمل شایسته ما نخواهد بود وقتی خود نام یکا یک شهرها روستاها کوهها رودها را به اسامی جعلی فارسی تغییر می دهیم .آیا با این اوصاف هنوز صلاحیت چنین اعتراضی را داریم.آیا وقتی به زور نام ترکی خزر دریای همیشه خزر را به دریای مازندران جعل می کنند و حتی چنان پیش می روند که مدیریت کارخانه دونارخزر(قاینار خزر) را مجبور می کنند نام خزر را از انتهای نام محصولاتش حذف کرده و به نام دونار قانع باشد.آیا باز صلاحیت اعتراض داریم؟ بماند که 80% مردمان پیرامون خلیج فارس عرب هستند نه فارس!!!!
3-اتحاد و وحدت .آری رویای زیبایی است ولی حیف مثل تمام افسانه ها و اساطیر ایران زمین افسانه ای بیش نیست !!!!
4-من و شهرام و همه ی همزبانانم که در این مورد حساسیت نشان می دهیم اصولا با مرزبندی بین انسانها که همه از یک پدر و زاده ی یک مادر و مخلوق یک خالقیم.مخالفیم.اینها تنها عکس العمل هاییست در مقابل عمل.و اگر قرار باشد مدال نژاد پرست و پان و... بر سینه ی کسی زده شود مسلما برازنده و شایسته کسانی هستند که عمل کنندگانند نه آنها که مجبور به عکس العملند.تا عملی نباشد عکس العملی نخواهد بود
5- تنها یک نژاد و آن نژاد انسانی.که انسانیت والاتر از اسلامیت است.

به امید آن که:

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت .

روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری است .

روزی که دیگر در خانه هایشان را نمی بندند ، قفل افسانه ای است و قلب برای زندگی بس ....

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است ، تا تو به خاطر آخرین حرف به دنبال سخن نگردی .

روزی که آهنگ هر حرف زندگی است ، تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجو قافیه نبرم .

روزی که هر لب ترانه است تا کمترین سرود بوسه باشد .

روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی و هم زبانی با زیبایی یکسان شود .

روزی که ما برای کبوترهایمان دانه بریزیم .... و من آن روز را انتظار می کشم ، حتی اگر روزی که دیگر نباشم .....

 

abeeeeeb

داستان حدیث معروف به ثریا رفتن پارسها:


بعد از اعلام انتشار اسکناس های 50000 ریالی و وارد شدن آن به سیستم بانکی و پولی کشور واکنش های مختلفی در محافل دانشجویی, سیاسی رخ داده است که به ذکر نکاتی اشاره می کنم:
1- اسکناس پنج هزار تومانی, یا به عبارت درست تر پنجاه هزار ریالی خود آیینه ی تمام نمای مشکلات زیربنایی اقتصاد و افت ارزش واحد پولی کشور است در حالی که کشور همجوار ترکیه با مدیریت, تعامل و برنامه ریزی طولانی مدت توانست راه توسعه را بپیماید و در آستانه ی ورود به اتحادیه ی اروپا صفر های پولی کشورش را برداشته و بر ارزش واحد پولی کشورش افزوده است در ایران با شعار های عدالت و نفتِ دولت, شاهد افزایش قیمت ها تورم و چاپ اسکناس های درشت تر هستیم.
2- طرح بکار برده شده برای اسکناس های جدید نقشه ی ایران هسته ی و خلیج فارس همراه با حدیثی! از پیامبر اعظم است با این متن که, دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت.
جهت اطلاع از صحت حدیث به اولین مرجع رجوع کردم.در کتاب "نهج الفصاحه"(مجموعه کلمات قصار حضرت رسول, با ترجمه ی ابولقاسم پاینده , چاپ اول 1324و چاپ پانزدهم 1360, صفحه ی 148) اینگونه نوشته است:



".... از جمله حدیث ها که سیاق درست دارد و یک کلمه ی آن را تحریف کرده اند آن حدیث است که به تایید هوش و ایمان پارسی نژادان آورده اند که اگر ایمان(یا علم) بثریا بودی مردمی از اهل پارس بدان رسیدندی.
و این از تحریفات شعوبیان است که در قدح و مدح غیر عرب کوششی داشتند, اصل حدیث که بخاری و مسلم و ترمدی در باب تفسیر آورده اند چنین است که راوی گوید:ما نزد پیغمبر بودیم که سوره جمعه بیامد آیه اول را که وصف بعثت وی در میان امیان است بخواندو به آیه ی دوم رسی که وصف به هدایت نپیوستگان است. یکی گفت آنها که به ما نپیوسته اند کیانند؟ و پیمبر(که سئوال بی جا را خوش نداشت) در جواب او سکوت کرد آنگاه دست بر سلمان فارسی که در میان حاضران بود نهاد و گفت اگر ایمان به ثریا بودی مردمی مانند این بدان رسیدندی.
متن حدیث این است و گویی شعوبیان که غالبا غیر عرب بوده و سلیقه کافی برای جعل حدیث تمام نداشتند"مردمی مانند این "را تحریف کرده به جای آن "مردانی از پارس"نهاده اند و هم در روایت دیگر برای مزید تفضیل "ایمان"را به "علم"بدل کرده اند که به نظر ایشان در عرصه ی مفاخره با عرب اعتبار "علم"از "ایمان"بیشتر بوده است, اما روح حدیث از این دو تحریف بیزار است......"
3- ایران 85 سالی را پشت سر گذاشت که در آن دغدغه های هویت طلبی و حقوق اقوام, خواسته ی پر رنگ مردمان آن بود. با فرض صحت حدیث(فرض محال) نگاه نژاد پرستانه و فاشیستی و سیاست نابخردانه ی مسئولین در سالی که انتظار وحدت ملی! می رود در کشور به شکاف و بحران های داخلی منجر می شود. در کشور کثیرالمله ی چون ایران که ترک, عرب, بلوچ, ترکمن, کرد و ... در آن زندگی می کنند جدا کردن قوم فارس و پولی کردنش وحدت ملی به همراه ندارد.
4- "....مردانی از پارس ...." فمینیست های میهنی نصف جامعه ی ایران هم از ثریا رفتن باز مانده اند و در خانه باید قورمه سبزی بپزند و بچه نگهداری کنند تا مردانشان برایشان دانش بیاورند!
5- مدتی است sms هایی مبنی بر تحریم این اسکناس ها از سوی بازاریان تبریز و عدم معامله با آن حتی در سایر شهر های آذربایجان بدستم می رسد, هر حال بازار تبریز وزنه ی خاص خودش را دارد کافی است کمی مطالعه ی تاریخی داشته باشید تا منظورم را متوجه شوید.
6- جمع کنید پولهایتان را لطفا!

SAHAND

با عرض سلام خدمت دوستان خصوصا آقا شهرام.
اولا که در طول دو عصر اخیر یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی، افراط و تفریط بیش از اندازه در مورد ملی گرایی و اسلام گرایی از ما یک موجود سردرگم ساخته که به نوعی هویت خود را گم کرده ایم و نه می توانیم اینطرفی باشیم نه آنطرفی.
در مورد زبان فارسی منم یه تعصبه خاص نسبت به این زبان داشته و دارم چون این زبان باعث یک نوع ایجاد وحدت و ارتباط بین تمام قومیتهای ایرانی است اما عده ای فرصت طلب و ناقص العقل (پان) آنرا دست آویزی برای اهداف خود کرده اند و متاسفانه حکومت ما نیز همواره آنها را در این راه مشارکت و به اصطلاح آب در آسیاب دشمن ریخته است.

بقیه جواب ها...
           

              این مطلب رو برای وبلاگ آقای احمدی نژاد هم فرستادم که اگه جوابی

                                   براش بدن تو پست بعدی براتون میزارمش.

 

                   لطفا  شما هم با کلیک در اینجا وارد این بحث بشین


86/10/7
2:1 صبح

علی یعنی ...

بدست سس در دسته دل نوشته ها

                     این عید بزرگ رو به همه شیعیان عزیز تبریک میگم

شنیدم وقتی تو یکی از روزها حضرت محمد (ص) میخواست از غار حرا برگرده خدا چند تا مطلب رو به قلب مطهرشون نازل میکنه که این مطالب دو دسته بودن یکی مطالبی که پیامبر باید به مردم ابلاغ میکردن و دوم مطالبی که مختص خود ایشون بودن و حق انتشار اونا رو نداشتن از قضا روزی یکی از اصحاب پیامبر گویا کاری انجام میدن که پییامبر میفرماین چیزی از من بخواه و اون شخص از درخواست میکنه یکی از او مطالبی رو که مختص ایشون بود رو بگن ابتدا پیامبر امتنا میکنن ولی از طرف خدا وحی میشه که ای پیامبر دل بنده ما رو نشکن و چیزی رو که میخواد بهش بده ایشون هم اطاعت کرده و

 میفرمایند: اگر فقط ذره ای محبت علی (ع) در قلب کسی باشه آتش جهنم بر او حرام خواهد بود.

 


86/8/24
12:33 صبح

خاطرات کنکور

بدست سس در دسته دل نوشته ها

 

بیاین دیگه گناه نکنیم قبلی هارو امام رضا (ع) ضامن آهو شد ما که دیگه جای خود داریم

 

به نام خدا

ما یه داداش تو دنیای نت داریم که امر کردن یه موج مکزیکی بیایم ما هم اطاعت کردیم و موج رو ادامه دادیم.

اوایل مهر 85 بود که برای گرفتن گواهی اشتغال به تحصیل برای ارائه به بیمه پیش معاون دبیرستان رفتم ولی ایشون فرمودن من مشکل سربازی دارم و باید حلش کنم حرفش رو زیاد جدی نگرفتم فردای اون روز با اداره نظام وظیفه تماس گرفتم آقایی گوشی رو برداشتن تاریخ تولدم رو بهشون گفتم و پرسیدم اعضام متولدین 66 صحت داره؟ با عجله و لحنی تند جواب مثبت دادن و بدون اینکه اجازه پرسیدن سوال دیگه ای رو بدن گوشی رو گذاشتن منم اینو گذاشتم به حساب طرح تکریم ارباب رجو!!!!

فردا صبح را افتادم به طرف اداره تا ببینم حالا هیچ راهی نداره بشینیم و خیر سرمون درس بخونیم وارد اداره شدیم و از پله ها بالا رفتیم و پس از چنتا پرس و جو وارد یکی از اتاقا شدیم اول با دیدن ظاهر اتاق فکر کردم شربت زمانی چیزی خوردم و چند سال عقب برگشتم ولی با یه نگاه به تقویم روی میز فهمیدم نه خدارو شکر در قرن بیستم به سر میبریم حالا بگذریم که انگار چند سالی بود یه دستی به سرو روی اتاق و وسایلش (منظورم کمد و یه میز و چنتا صندلی شکسته) نکشیده بودن وقتی شروع کردم به سوال کردن بدون اینکه توجهی به حرفام بکنن با لحنی که انگار دارن با سربازشون حرف میزنن امر فرمودن: "باید بری سربازی اون یه سالی که وقت داده بودیم درس بخونین کافیتون نبود......."

 گفتم: آخه مگه اینجوری نبود که هر کسی میتونه  3 بار کنکور بده؟؟!!!

فرمودن: قانون لغو شد فقط نیمه اولی ها میتونن 2 بار کنکور بدن.

گفتم: آخه این چه قانونیه مگه قانون نباید برا همه یکسان باشه گناه نکردیم که نیمه دوم به این دنیا شرف یاب شدیم!!!!!!!!

فرمودن برو به کسی که قانون رو مینویسه بگو حالا باید بری سربازی طوری حرف میزد انگار سربازی مال باباش و میخوام برا اونا خدمت کنم.

خلاصه اونقدر پله هارو بالا و پایین کردیم و به همدیگه پاسمون دادن که خسته شدیم و برگشتیم. دیگه حال و حوصله درس و کتابم نداشتم انگار دنیا رو سرم خراب شده بود خبر که تو فامیل و آشناها پیچید عمو , خاله, شوهر خاله و دایی و...... همه بسیج شدن تا من رو از این منجلاب نجات بدن هر روز یکیشون مارو برمیداشت و پیش یه آشنا میبرد تا مشکلمون و حل کنه ولی انگار راهی نبود جز کچل کردن هر روز همه اخبار رادیو و تلوزیون و روزنامه ها و اینترنت رو دنبال میکردیم تا شاید امیدی باشه وقتی مطمئن شدیم که هیچ راهی وجود نداره  خانواده تصمیم گرفتن هر جوری شده یه کاری کنن محل خدمتم بیوفته تبریز تا وقتای فراغت بیام خونه و درس بخونم بازم عملیات شروع شد و هر روز پیش یه سروان و سرتیپ و گروه بان و ملوان و خلبان رفتیم تا بالاخره وقتی برگه اعضامم اومد فهمیدیم که این رفت و آمدا اثر کرده و افتادیم تبریز جالب تر اینکه  مسئولین تو تلوزیون هی اعلام میکردن امکان هیچ گونه پارتی بازی در سازمان وجود نداره منم که عذاب وجدان گرفته بودم با شنیدن این حرفا هم خندم میگرفت و هم یه روزنه امیدی برام باز میشد که پارتی بازی در کار نبوده و شانسکی افتادم شهر خودم روزا یکی پس از دیگری سپری میشد و مام دستمون به دعا بود.

6 روز مونده به اعضامم وقتی تو خونه نشسته بودیم تلفن زنگ زد و گفتن تلوزیون رو روشن کنیم بله مثل اینکه دعاهامون اجابت و کابوس تموم شده بود اخبار اعلام کرد نیمه دومیا هم میتونن مثل نیمه اولیا بشینن خونه و درسشون رو بخونن با اینکه خیلی خوشحال شدم ولی حسرت روزای هدر رفتم این خوشحالی رو کم رنگ ترش کرد آخه دیگه نیمه های بهمن بود و فقط چهار و نیم ماه تا کنکور فرصت داشتیم. نمیدونم تا کی باید قربانی تصمیمات کارشناسی نشده بشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

برانوشتن خاطره دعوت میکنم از دوستان عزیزم :

 

خانم مینا از وبلاگ گلبرگ های بارانی                           http://www.adonis.persianblog.ir/

 

آقای شریفی از وبلاگ یارپیز                                                          http://www.yarpiz.ir/

     

آقای پورستار از وبلاگ عینالی                                http://www.poorsattar.persianblog.ir/

 

آقای محمد از وبلاگ تبریزی                                                           http://www.tabrizy.ir/

 

آقای عماد از وبلاگ تبریزآباد                                            http://tabrizabad.persianblog.ir

 

خانم صبا از وبلاگ صبا به تهنیت پیرمی فروش آمد                     http://www.saba.saqur.com/

 

خانم عبدالهی از وبلاگ کوزت دختری در مزرعه                             http://tabstory.blogfa.com/

 

 وبلاگ چرک نویس های یک سردبیر جوان

 

                   http://sunman.parsiblog.com/  

ممکنه بازم اضافه کنم.                           

 

از دوستانم   azaramoozesh , azareghtesad , azarolum  به خاطر اینکه وبلاگشون تخصصیه دعوت نکردم ولی ارادتم رو نسبت بهشون اعلام میکنم.


86/7/20
9:14 عصر

ارسال کارت پستال

بدست سس در دسته دل نوشته ها

برای ارسال کارت مورد علاقه خود به دوستانتان روی نوشته کارت مورد نظر کلیک کنید.

   
عید فطر- فلش   عید فطر- فلش   عید فطر
         
  عید فطر  

 عید فطر

 

 عید فطر

Click for more religious Cards

www.iranmania.com


86/7/14
4:50 عصر

عزاداری به سبک جدید

بدست سس در دسته دل نوشته ها

 به نام خدا

 

خوب شبای قدر هم تموم شد این شبارو تومسجد دانشگاه تبریز بودیم یادمه یه بار تو مسجد یه پیر مردی بهم گفت شما جوونا گلای مسجدین این شبا مساجد برا خودشون گلستونی بودن.

 

این روزا چادرای عرضه محصولات فرهنگی بازم بازارشون داغ شده ها. یه چادر می زنن یه تلوزیون بزگ می زارن جلوش و کلی هم پول میزنن تو جیب.

از جلو یکیشون رد می شدم که یکدفعه چشمم به تلوزیون جلو چادر افتاد که یکی رو نشون می داد که با نوحه داشت می رقصید تعجب کردم جلوتر که رفتم دیدم نه بابا بیچاره داره سینه می زنه!!!! من فکر کردم داره می رقصه!!!! اون اصلا حرکاتش شبیه رقص نبودا  من اینطور فکر کردم!!!

اشکال از من بود ازاون بیچاره نبود!!!! البته منم تقصیری ندارم فکر کردم تو زمونه ای که مردم تو عاشورا و ...مثلا به عشق ائمه سینه خیز می رن!! و غل و زنجیر به خودشون می بندن!! و یه پارچه سبز به مچ دستشون و حتما تا چند وقت دیگه به موچ پاشون و گردنشون هم می بندن!!!! بعید نیست یکی هم پیدا بشه که بگه منم می خوام برقصم!!!! آخه این چه محصول فرهنگیه؟ کاش ماجرا به همین جا ختم می شد!!! تو این چادرا محصولات فرهنگی برا مد و ... هم پیدا می شه!!!! تعجب نکن بقیشو بخون!!!! دیدم علاوه بر سیدی نوحه!!! لوازمی مثل ساعت و دفترچه تلفن و.... هم عرضه می کنن (نمی فروشن ها عرضه می کنن لطفا مادیات و قاطی این مسائل نکنین). این چیه دیگه؟؟؟؟!!!! یه مچ بند که اسم ائمه روشه؟؟!!! حتما اینم شاهکار سازمان......که خواسته جوونا به جای اینکه مچ بندایه نایک و آدیداس و... رو ببندن مچ بندای خودمون رو ببندن دیگه !!!! خداییش عقلشون خوب کار می کنه و خوب دارن برامون زحمت می کشن ها ببینین با چه بر نامه ریزی دقیقی دارن مارو از غرب زدگی نجات می دن!!!

ای فلان فلان  شده ها !!!!! بابا انگلیس و آمریکا رو می گم. این دو تا جونور  ما شیعه ها رو خوب می شناسن می دونن کجا باید انگشت بزارن که خودمون هم ناخواسته برا رسیدن به اهدافشون کمکشون کنیم. این مائیم که باید این تله ها رو بشناسیم و به دامشون نیفتیم , این مائیم که باید بدونیم با بستن پارچه به مچ دستمون یا سینه خیز رفتن و... نمی تونیم ارادتمون به حسین (ع) ثابت کنیم حسین به خاطر دو چیز جون خودش و خانوادش رو فدا کرد که اونم 1. نماز و 2. امر به معروف و نهی از منکره  درسته اشک ریختن برا حسین اونقدر مهمه  که یه روایت داریم که میگه :"اگه دیدی گریت نمی گیره خودت رو به گریه کردن بزن (به شرط اینکه ریا نباشه) گریه هم خود به خود می آد." ولی دیگه تو روایات نیومده که با قمه بزن خودتو شل و پل کن.

شاید الآن بعضی ها بگن کسایی هستن که با این کارا به حاجتشون می رسن پس همه اینایی که گفته شده کشکه . باید به این عزیزا بگم هر کسی  که پارچه به دستش می بنده و قمه زنی می کنه و...  قصد بدعت گزاری تو دین رو که نداره ناآگاهانه این کارو می کنه ولی نیتش خوبه . خوب گاهی بعضی هاشون حاجتش هم برآورده می شه . ولی اگه بدونیم و بازم ادامه بدیم نه تنها ثواب نمی کنیم بلکه خدایی نکرده کمک حال کافرام می شیم.

 

پی نوشت: گاهی تو خیابون یه کاغذایی می دن دست آدم که وقتی می خونه و به آخرش می رسه می بینه نوشته:" اگه از رو این صفحه14568325.... بار ننویسی یا کپی و پخش نکنی یا خودت میمیری یا یکی از نزدیکانت."

اینم یه حقه دیگست برا گسترش خرافه گرایی مواظب باشین یه وقت خودتون رو بی خودی تو خرج و زحمت نندازین. نترسین من امتحان کردم نه خودم مردم نه نزدیکام. ینی استغفر الله خدا اونقدر شانش رو پایین می یاره که با یه کپی نکردن , ما رو بکشه و با پخش این مطالب آرزوهامون رو برآورده کنه؟ 


86/7/8
2:24 عصر

ماه عسل

بدست سس در دسته دل نوشته ها

به نام عادلترین

 

دیشب برنامه ماه عسل میهمانی داشت که به طور مادر زادی مشکل داشته و در طی زمان مجبور به استفاده از ویلچر شده بود.

شاید هر کسی در نگاه اول با دیده ترحم به او نگاه می کرد ولی کافی بود پای حرفاش بشینه تا نظرش عوض شه من که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم , تازه فهمیدم برا نزدیک شدن به خدا هنوز اول راهم , وقتی احسان (مجری برنامه) ازش پرسید:" ناراحتی از این مشکلی که داری؟" جواب داد:"همیشه خدا رو شکر می کنم که این مشکل رو به منی داد که می دونست می تونم تحمل کنم وبه کسی که تحمل این درد براش سخت بود نداد." این حرف عظمت این خانم رو نشون میده درحالی که از ناتوانی جسمی رنج می بره خیلی تواناتر از من و امثال منه, می گفت آرزو داشتم یه بار هم که شده به سینما به خیلی از جاهایی که دیگران می تونن برن ولی من نه  برم اصلا می گفت آرزوهای زیادی داشتم که وقتی دیدم بهشون نمی رسم اونارو عوض کردم ولی تو خودم نکشتمشون می گفت وقتی ما از کنار سنگی می تونیم رد بشیم , رد می شیم و توجه نمی کنیم که ممکنه نفر بعدی نتونه رد شه راست می گفت تو شهر چندتا بانک , سینما , شهر بازی و غیره وجود داره که تو ساختشون به فکر معلولین هم بودیم حتی مغازه هامونم پله دارن به ورودی پارک ها میله می کارن تا موتور رد نشه فکر اینو نمی کنن که آخه در این صورت ویلچرم نمی تونه رد شه.

با وجود همه مشکلات طوری حرف می زد که آدمو تکون می داد اصلا انگار هیچ دردی تو دنیا نداره می گفت:" وقتی از رفتار هایی که با من می شه گریم می گیره تو دلم داد می زنم , خدا رو صدا می کنم بهش می گم بگو چرا؟ بعد در حالی که اشک از چشام جاری می شه چشمامو می بندم وقتی باز می کنم دیگه اشکی تو چشام نیست خدا خودش پاکش می کنه آرامش پیدا می کنم دیگه چیزی ناراحتم نمی کنه چون خدا پیشمه."

اینایی که اینجا نوشتم حرفایی بود که تو ذهنم مونده بود خیلی قشنگ صحبت می کرد همه دستاشون زیر چونه  به تلوزیون خیره و چشماشون پر اشک شده بود.  همیشه بعد از دیدن این جور آدما خدا رو شکر می کردم که سالمم ولی الآن نه تنها شکر می نم ازش می خوام منم مثل اون خانوم فکر کنم عمل کنم. اینجاست که آدم به عدالت خدا پی می بره باور کنین با شنیدن حرفاش بد جوری به هم ریختم امیدوارم تو این شبای قدر خودم و پیدا کنم هنوز خیلی عقبم ولی خوشهالم که یه تلنگری بهم خورد تا بدونم کجام و چقدر باید تلاش کنم امیدوارم خدا خودش کمک کنه. احسان می گفت:" چند شب پیش رفته بودیم جمکران یه نفر اومد جلو و کمی از برنامه انتقاد کرد ولی از آوردن علی اکبری (یکی از مهمان های چند شب پیش برنامه که مشکل عقب افتادگی داشت ولی اونم حرفای قشنگی میزد) تشکر کرد و گفت از وقتی که اون برنامرو دیدم فهمیدم خیلی چیزا کم دارم نذر کردم اومدم جمکران تا بلکه حضرت مهدی خودش کمکم کنه."

بهتون توصیه می کنم حتما این برنامرو ببینین زمان پخششم حدود ساعت پنجه  و هر شب پخش می شه.

 

التماس 2A  


86/7/4
3:35 عصر

جوان امروز

بدست سس در دسته دل نوشته ها

به نام خدا

 

گفت و گوی جوان امروزی با یکی از شهدای دفاع مقدس:

 

جوان: شنیدم شما آسمونی بودین , بنده های نظر کرده خدا

 

شهید: خلاف به عرضتون رسوندن

 

جوان: تیریپ شکسته نفسیه دیگه؟

 

شهید: بابا ما هم یه جوون بودیم مثل شما

 

جوان: برو خودتو CIA کن ما خودمون FBI ایم. این همه فیلم براتون ساختن همتون آسمونی بودین نکنه فیلممون کردن؟؟!!

 

شهید: نه فقط تو نشون دادن واقعیت یکم زیاده روی کردن.

 

جوان: اینا که میگن امثال اون جوونا دیگه پیدا نمیشه . میگن شما بد فرم غرب زده شدین شما جیگر تشنگی و گشنگی کشیدن و جلو توپ و خمپاره رفتن رو ندارین چه برسه به شهادت.

طوری نگامون میکنن مثل نگاه  یه مسلمون به کافر

وقتی تو مسجد و جلسات دینی حاضر میشیم تعجب می کنن

آخه مگه کسی که مو سیخ میکنه یا موزیک گوش میده و... نمیتونه مومن باشه بابا ما هم وقتی نمازمون قضا میشه ترس تو دلمون میوفته.

 

شهید: کی گفته شما لیاقت شهادت رو ندارین کسایی تو جنگ بودن که از شهوت جدا شده به شهادت رسیده بودن.

همه اونا که از اول آسمونی نبودن چیزی که اونارو آسمونی کرد دلدادگیشون بود اونا دلشون رو به حسین داده بودن دیگه دلی نداشتن که چیزی بخواد ، اونا دیگه چیزی رو می خواستن که حسین می خواست. قرارم نیست فقط تو جنگ دلداده بشی الآنم تو هر سن و پستو مقام و حالتی که باشی اگه دل به حسین بسپری و بی دل بشی توهم آسمونی میشی دیگه حق کسی رو نمی خوری و اینجاست که نه تنها به قول خودت جیگر پیدا می کنی بلکه هر لحظه تلاش می کنی بیشتر به خدا نزدیک بشی و شهادت رو ازش طلب می کنی.

 

_ اینارو گفت و برگشت و رفت تا تو نور سبز رنگی محو شد اون جوون دیگه تو حال خودش نبود دیگه زمین براش کوچیک شده بود دلش آسمون می خواست...

 

دلم نیومد قصه رو تموم کنم بقیش رو می زارم به عهده خودتون اصلا از کجا معلوم اون جوون خود شما نباشین؟


86/6/15
12:26 صبح

ترکیم،فارسیم،ما مسلمانیم

بدست سس در دسته دل نوشته ها

به نام خدا

 

تو وب گردیام به چند تا سایت برخوردم که به قول خودشون میهن پرست های افراطی بودن(بعضی ها هم زبان پرست های افراطی) تو مطالبشون هر چرتو پرتی از مقایسه خودشون با نماد هاشون تا فحش به اینو اون وجود داشت.

یکی میگه نژاد ما شبیه شیره اون یکی میگه نژادش شبیه گرگه این میگه ما سگیم ایشون میفرمایند ما موشیم و...

آخه درسته ما خودمونو با حیوونا مقایسه کنیم آخه مثلا ما بشریم خلیفه الله هستیم.

هیتلر چند ساله مرده؟ (کاش چند سال بود چند قرنه که مرده) طرف پا شده از نازیسم دفاع و اهدافش رو تشریح می کنه و مقدس می شماردش .

حرفای اون رضا خان بی سواد رو تکرار می کنه و می گه ما آریایی هستیم , هم نژاد آلمان ها , نژاد برتر و....

از کورش کبیر صحبت می کنه اون یکی ترک هارو برتر می دونه می گه ترک ها جزو زیباترین مردمان دنیا هستن , زبان ترکی زبان سوم دنیاست, فارسی از عربی گرفته شده و بیشتر یه لهجه هست تا یه زبان و ایراداشو میشموره , از آتا ترک میگه و...

حالا من کاری ندارم این حرفا چقدر درسته , من نمی گم داریوش آدم بدی بود یا ما آریایی نیستیم و ترکا زیبا نیستن یا ترکی زبان قوی نیست اصلا به من چه رضاخان , هیتلر و آتا ترک چه خرایی بودن من میگم به جای این که بگیم ما ترکیم یا کردیم , فارسیم و ... ویا نژادامونو به روخ هم بکشیم , بگیم ما مسلمانیم بیایم اسلام رو تبلیغ کنیم نه زبانامون و اصالتمون رو مگه اسلام برتری انسان هارو تقوای اونا نمی دونه

 آخه بدتر اینکه برخی مسئولین و کسایی که دسترسی به رسانه ها دارن , قومیت زدایی رو دارن تبدیل به فرهنگ می کنن کم نیستن کارگردانای خود فروخته ای که در ایران فیلم هایی با موضوعات هدفدار می سازن.

کسایی حق دارن هالیوودو محکوم کنن و بگن داره به سیاه پوستا ظلم می کنه و نمیدونم حرکتش نژاد پرستانست  و از این حرفا که سینمای خودش مبرا از این مسائل حالا در قالب های دیگه باشه نه ما که سینمامون پر از سکانسایی که با بی شرمی تمام اقوام رو زیر سوال می برن ( حالا نمی خوام این موضوع رو زیاد بازش کنم).

الآن کمتر ترک و کد وبلوچ و... رو میتونی پیدا کنی که در ایران احساس غریبی کنه جالبتر اینکه هر کدوم از اونا خودشون رو ایرنی تر می دونن کمتر ترکی رو میتونین پیدا کنین که بگه من تو ترکیه راحت تر از تهران , شیراز یا اهواز و ... هستم و یا یه کرد که بگه تو عراق راحت تر از مشهد , تبریز و یا اصفهان و...

هست حتی مشکلی در ازدواج یک کرد با ترک ویا با یک فارس یا فارس با ترک و ... وجود نداره و کسی به این مسئله به عنوان یک مانع نگاه نمی کنه اما با وجود سایت ها و تشکل هایی که هر روز به تعدادشون افزوده میشه و قومیت ها رو به استقلال و جدایی دعوت می کنن بعید نیست کسایی که خودشون رو جدا از ایران می دونن به تعدادشون افزوده بشه.

حالا شما فکر کنین غربی ها از این موضوع با خبر بشن و سرمایه هاشون به طرف گسترش این فعالیت ها سرازیر بشه البته تازگیا چیزایی شنیدم درباره اینکه هالیوود این حرکت رو در سیاست هاش قرار داده.

 که البته به مزاج بعضی از افراد قومیت های ایران خوش اومده و ازش دفاع می کنن باید بگم الآن که آمریکا و غربی ها دارن نقش دایه مهربان تر از مادر رو برا اقوام ایرانی بازی می کنن به این دلیله که منافعشون در اینه , اگه منفعت جای دیگه ای باشه مطمئنا تغییر موضع خواهند داد.

باید واقع بین باشیم امروز در ایران این تبعیضات به وضوح داره به چشم می خوره و متاسفانه سینما و تلوزیون ما داره به اون دامن می زنه همون چیزی که دشمن می خواد اما ما باید این مشکل رو خودمون و بدون دخالت بیگانه حل کنیم.

چند ماه پیش برنامه ای تو یکی از شبکه های ی تلوزیونی خودمون پخش می شد که مثلا می خواستن زبان فارسی رو معرفی کنن هر اراجیف خنده داری که به دهنشون می یومد می گفتن به طوری که منی که مطالعات آنچنانی در باره زبان ها ندارم اگه زنگ می زدم مطمئنم خلاف صحبتاشون رو ثابت می کردم (اما متاسفانه امکان ارتباط مستقیم رو فراهم نکرده بودن شایدم خودشون می دونستن چیا دارن می بافن) فارسی به اندازه کافی جذابیت داره که لازم به دروغ بافتن نباشه من نمیگم زبانمون رو تبلیغ نکنیم یا دوستش نداشته باشیم و یا میهن پرست نباشیم من میگم خدا گفته   "وکََذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً" "و این چنین شما را قرار دادیم امتی میانه و اسوه" (بقره,143)  یعنی ما مسلمان ها باید از هرگونه تند روی و کند روی بپرهیزیم و میانه رو و اسوه باشیم زبان و میهن هم از این مقوله جدا نیستن باید در دوست داشتن اون ها هم اعتدال رو رعایت کنیم.

ما الآن به چه قیمتی داریم زبانمون رو تبلیغ می کنیم به قیمت دروغ؟ به قیمت تفرقه؟ کسایی که باعث می شن برا تبلیغ یه زبان چنین بهای  سنگینی پرداخت بشه  دارن آگاهانه یا نا آگاهانه اسلام رو تضعیف می کنن و یا حد اقل از گسترشش جلوکیری می کنن پیشرفت اسلام نیازمند اتحاد است ولی این افراد چه از طریق سینما , تلوزیون و اینترنت و چه از طریق فرهنگ سازی های هدف دار دارن این اتحاد رو از بین می برن.

ما داریم زبانمون رو برا کی تبلیغ می کنیم؟ باید این تبلیغ برا کسایی باشه که طالبش باشن زوری که نمی شه    (مثل اینه که  مثلا کالای مربوط به رشته  انسانی رو برا رشته مهندسی تبلیغ کنی) ما می خوایم فارسی رو رواج بدیم اون یکی می خواد زبان خودش رو رواج بده اگه هرکی سنگ خودشو به سینه بزنه این می شه درگیری و اختلاف دیگه.

در ضمن فرض کنیم یه روز فارسی بشه زبان رسمی دنیا خوب چه گلی به سر بشریت زده می شه؟ آیا یاد گرفتنش راحت تره؟ یااز هر زبان دیگه ای غنی تره؟ باز اگه هدف ترویج عربی بود یه چیزی .

پس بهتر نیست به جای اینکه سرمایمون رو در راه ترویج زبان و اصلیتمون صرف کنیم اونو در راه تبلیغ و ترویج اسلام خرج کنیم آخه کدوم یک از پیامبر یا امام هامون تو میادین مختلف جهاد , مبارزه , علم و ...

فریاد می زدن ما عربیم مگر فقط هدفشون دعوت به اسلام نبود چرا فقط شعار می دیم که باید راه این بزرگوار ها رو در پیش بگیریم و در عمل چیز دیگه ای نشون میدیم بیاین چشمامون رو باز کنیم و از این به بعد به جای اینکه فریاد بزنیم ما ترکیم , کردیم , فارسیم , بلوچیم و ... فریاد بزنیم

                                                ما مسلمانیم

 

نظر یادتون نره


86/6/11
2:1 صبح

وقتی مردم

بدست سس در دسته دل نوشته ها

دوست ندارم در اوج فقر ناله کنم زیرا چیزی گران بها چون عشق به اهل بیت دارم

دوست ندارم در اوج ثروت احساس قدرت کنم  

دوست دارم بگویم الله اکبر  

دوست ندارم بمیرم

دوست ندارم به مرگ طبیعی بمیرم

دوست دارم در راه عشقم کشته شوم آری

دوست دارم با شهادت در راه خدا این جهان را وداع گویم

دوست ندارم تابوتم را مرفهین بی درد حمل کنند

دوست دارم پیکرم بر دستان پا برهنگان تشییع گردد و دعای خیر آنان مرا به سرای ابدیم بدرقه کند

دوست ندارم در مقبره های شاهانه دفن شوم یک تکه جا برایم کافیست مگر مادرم فاطمه که ناشناس به خاک سپرده شد به بهشت نرفت

دوست ندارم بر روی قبرم بنویسند خادم دربار حسین

دوست دارم این جمله را بر قلبم بر نامه اعمالم بنویسند

دوست ندارم .......

دوست دارم.........


<      1   2