چندی پیش طی مباحثه ای که با یکی از شخصیتهای قرآنی در تهران داشتم، ایشان اشاره ای به موضوع عدم الزام عموم به حجاب در قرآن نمودند. لکن توضیح خاصی در این مورد ندادند، به این ترتیب بود که انگیزه تحقیق و پرس و جوی بیشتر برای اینجانب در مورد این موضوع جنجالی بوجود آمد.
در آیه 59 سوره احزاب میخوانیم: (یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و ازواج المومنین...) که دایره شمول آیه شامل سه دسته است یا بعبارت دیگر حکم صادره در ادامه این آیه سه گروه را شامل میشود:
1-ازواج رسول الله(ص)
2-دختران رسول الله(ص)
3-نساء مومنین «البته توجه به این نکته لازم است که در مورد اخیر "مومنین" همان شوهران "نساء" هستند فلذا نباید "مومنین" را صفت "نساء" دانست که در این صورت بایستی از کلمه "مومنات" استفاده می شد».
نکته مهم در این قسمت از آیه همراهی خاصی است که در بیان این سه گروه وجود دارد و به همراه هر جنس مونث اشاره ای بصورت مضاف الیه به یک جنس مذکر شده است. و از این قرینه میتوان دریافت که حجاب برای زنان بخاطر مردان «شوهران» و تحت نظر و فرمان آنها بوده و با ایمان آنها رابطه مستقیم دارد. و در موضوع حجاب مردان مومن مستقیماً ذینفعند. این موضوع لااقل قسمتی از فلسفه حجاب است که توضیح آن در ادامه مطلب آمده است.
در ادامه آیه میخوانیم: (...یدنین علیهن من جلابیبهن...) که شامل یک بحث لغوی و یک بحث عقلی است.
بحث لغوی: ریشه کلمه "یدنین" از "یدی" به معنی "دست" میباشد. و "یدنین" یعنی "باز کردن و گستردن" {با توجه به این نکته که "دست = باز" است و "مشت = بسته"}.
بحث عقلانی: غالب مفسرین بحث لغوی را در مورد "جلباب" انجام داده اند در حالیکه پس از مشخص شدن مفهوم "یدنین" دیگر نیازی به این مباحث وجود ندارد و روشن است که منظور آیه "باز کردن و گستردن" جلباب بر روی آن گروههای زنان است. نه "پیچیدن و پوشیدن" و امثال آن. و مشخص است که جلباب چه باید باشد؛ چیزی که بتوان آنرا باز کرد و گسترد مثل چادر.
از ادامه آیه این مفهوم بدست می آید که این نوع حجاب باعث شناخته شدن (شخصیت) استفاده کننده اش می شود که نباید مورد آزار دیگران قرار بگیرد. پس خداوند آمرزنده و مهربان بوده که راه خطا را بسته است.
اما چرا زنان مومنین ،نه زنانی که مومنند؟ و تکلیف زنان مومن چیست؟
******
از بررسی آیات دیگر در مورد حجاب، نکات بسیار دیگری هویدا خواهد گشت. ضمنا ناگفته پیداست که غیر مومن الزامی به حجاب ندارد زیرا اعتقاد به حجاب ندارد و مثل الزام فراتر از اعتقاد «کاسه داغتر از آش» است.
حجاب حق مردان مومن است بر ذمه زنانشان، همچنانکه کسب حلال و اعطای نفقه بر ذمه مردان است.
گوهری در وجود زن به ودیعه نهاده شده که وظیفه زن حراست از آن در برابر دیگران و اهداء آن به مرد است همچنانکه تلاش روزمره و کسب حلال و کنترل خود در برابر زنان نامحرم وظیفه مردان مومن است.
خلاصه اینکه درجه ی حجاب زن با ایمان و غیرت مرد رابطه مستقیم دارد.
*******
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب مساله حجاب در خصوص حجاب (ملک یمین _ کنیز و غلام) چنین آورده است:
در روایت است که مردی از مردم عراق - که به واسطه ی مجاورت با ایران معمولا در این مسائل سختگیرتر بودند - حضور امام صادق علیه السلام مشرف شد . به مناسبتی سخن از مردم مدینه به میان آمد و آن مرد اعتراض کرد و
گفت اینها زنان خود را همراه غلامان میفرستند و احیانا زنان هنگامی که میخواهند سوار شوند به کمک غلامان سوار میشوند، مثلا دست روی شانه غلامان میگذارند و سوار میشوند. امام صادق فرمود این کار مانعی ندارد، و
آنگاه آیه 56 از سوره احزاب را که مفید همین معنی است قرائت فرمود : "« لا جناح علیهن فی آبائهن و لا ابنائهن ولا اخوانهن ولا ابناء اخوانهن و لا ابناء اخواتهن و لا نسائهن و لا ماملکت ایمانهن »"به طور کلی بردگان اعم از
جنس زن یا مرد از نظر اسلام در بسیاری از احکام استثناهایی دارند.
مثلا از نظر پوشش و حرمت نظر، کنیزان با زنان آزاد فرق می کنند و بر کنیزان واجب نیست که سرهای خود را بپوشانند. علی هذا بعید نیست که غلامان نیز چنین استثنایی داشته باشند. استاد در ادامه بحث از قول برخی صاحبنظران چنین نقل می کند که فاصله طبقاطی نیز در بحث حجاب تاثیر دارد و کسی که بدنبال لقمه نانی می دود و شکمش به پشت چسبیده به فکر چنین مسائلی نیست که بدنبال دیدن موی سر نامحرم باشد. همچنین است بحث خواجگان و طفیلیانی که نیازی به زن ندارند.
حضرت صادق علیه السلام فرمود نگاه کردن به سر زنان تهامه -بادیه نشینان- مانعی ندارد ، زیرا ایشان را هر گاه نهی کنند ، فائده ندارد. از آیت الله آقا سید عبد الهادی شیرازی نقل شده است که ایشان این حکم را در مورد آن عده از زنان شهری که همچون زنان دهاتی نهی کردن ایشان مفید واقع نمی شود ، تعمیم میدادند.
*******
بسترهای پاک مهمترین عامل در تربیت نوع انسانی است و رعایت حریم بین زن و مرد برای جلوگیری ازبوجود آمدن احتمال خطر، مقدمه ایجاد این عامل است.
حجاب اختیاری عامل رشد و باعث شناخته شدن ایدئولوژی صاحب حجاب است. اصل بر این است که انسان مختار است و تمام ارزش انسانی او (خلیفة اللهی) در گرو همین انتخاب آگاهانه است. اینجاست که ارزش انسان از ملائک هم بیشتر میشود زیرا اگر فرشتگان مرتکب گناه نمی شوند و همواره در اطاعت الهی هستند، این امر مربوط به نوع آفرینش آنهاست و البته اگر این کارها از روی انتخاب باشد ارزشش بیشتر است. لذا انسان خلیفة الله است.
در این میان و با توجه به مطالبی که گذشت میتوان چنین گفت که دختران و زنان به حجاب سفارش شده اند (حجاب واجب است ولی جبری نیست)، لاکن وقتی در نکاح مومنین در آیند، به اختیار خود در انحصار آنها در آمده اند، و همچنانکه مردان مومن خود را در برابر امیال نفسانی کنترل میکنند و در این موضوع از محدوده خانواده خارج نمی شوند بایستی زنان خود را نیز کنترل نموده و ملزم به رعایت حجاب نمایند «یا ایهاالذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا». و این همان غیرتمندی است. در تایید این مسئله و متمم کلام، روایات زیر قابل تامل است:
*******
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی چنین توصیه می فرماید:
تا میتوانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد
هیچ چیز بهتر از خانه ، زن را حفظ نمیکند . همانطور که بیرون رفتن
آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و
خطرناک است ، وارد کردن تو مرد بیگانه را بر او در داخل خانه و اجازه
معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناک است . اگر بتوانی کاری کنی که
جز تو مرد دیگری را نشناسند چنین کن.
*******
روزی رسول خدا از مردم پرسیدند : چه چیز برای زن از هر چیز بهتر
است ؟ کسی نتوانست پاسخ بگوید . حسن بن علی علیه السلام که در آن زمان کودک و در مجلس حاضر بود . قصه را برای مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها نقل کرد. فرمودند : از همه چیز بهتر برای زن اینست که مرد بیگانه ای را نبیند و مرد
بیگانه ای هم او را نبیند.
نویسنده: عالمی دیگر از نویسندگان سایت تبریزبلاگ