86/11/24
7:29 عصر

پارس یا ایرانی؟

بدست سس در دسته دل نوشته ها

زمانی تعصب خاصی روی زبان فارسی داشتم اما با گذشت زمان و بروز برخی مسائل این تعصب رنگ باخت و جای خود را به چیز های دیگری داد. واقعا جایگاه ما در کشوری که در آن زندگی میکنیم و حاضریم جان و مال خویش را برای حفظ نظام اسلامی و ارزش های آن بدهیم کجاست؟ آیا ارزش ما فقط به اندازه ایست که در برخی شرایط تجلیلی از ما به عمل آید و با شعارهایی تکراری خوشحالمان کنند. و در حالی که در لحظات حساس سیاسی و علمی و ... سهم قابل توجهی از اختراعات و اکتشافات و تصمیمات را دارا می باشیم در شناساندن ایران به جهانیان حتی کوچکترین سهمی نداشته باشیم و ایران را با نام سرزمین پارس ها بشناسانند؟ آیا اقوام دیگر ایرانی پارس هستند؟ اگر جواب مثبت است پس نام هایی مثل ترک و کرد و بلوچ و ... در این میان چه نقشی را ایفا میکنند یا شاید از معنای عدالت دور شده ایم؟ آیا این عدلت است که نام دارویی را که اتفاقا دانشگاه تبریز سهم  بسزایی در تولید آن داشت بگزاریم (آنژی پارس) در حالی که می توانستیم نام بهتر و دارای معنای گسترده تری از نظر جغرافیایی انتخاب کنیم؟ آیا وقتی پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرموده اند "اگر علم در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت." منظورشان واقعا فقط پارس ها بو د یا کل ایرانی ها را در بر می گرفت؟ آیا نمیشود به اقتضای زمان وقتی میخواهیم از این حدیث گرانبها استفاده کنیم کلمه پارس را با کلمه ایران عوض کرد؟ چرا کلماتی مانند ایران و مسلمانان و ...  جای خود را به کلمات سرزمین پارس و پارسیان داده است؟ آیا واقا این است آن اتحاد ملی؟ آیا اتحاد به معنای ادغام اقوام و انتخاب نام و زبان و هویتی مبتنی بر نام و زبان و هویت گروه اکثریت بر آنان ست؟ که در این صورت چیزی به نام اتحاد میان کشور های مختلف با یکدیگر امکان پذیر نخواهد بود چون در این شرایط هیچکدام از آنها راضی به پذیرفتن هویت کشور دیگر نخواهد شد. و این یکی از دلایلی است که اسلام به حفظ فرهنگ و هویت  اقوام مختلف تاکید دارد و حتی از آن ها خواسته که با زبان خودشان خدا را بخوانند و در عین حال برای حفظ وحدت خانه کعبه را قبله و زبان عربی را زبان مشترک امت اسلام قرار داده و از آن ها خواست برخی اعمال مثل نماز را به عربی به جا آورند.

پس در اینکه کل ایران را سرزمین پارس بنامیم دو مشکل وجود دارد.

  1. ایران را کشوری برای پارس ها بدانیم که اقوام دیگر هیچ جایی در آن ندارند.
  2. ایران را کشوری در اندازه مرزهای واقعی آن بدانیم و بخواهیم  که همه مردمی که در داخل این مرزها زندگی میکنند را پارس بنامیم.

که گزینه اول به طور بدیهی و گزینه دوم بنا به دلایلی که در بالا آورده شد به دور از عدالت است و اگر چنین عمل کنیم به طور واضح بر خلاف اسلام عمل کرده ایم.

 البته من مشکلی با کلمه پارس(فارس) ندارم و یکی از دغدغه هام معرفی دریای جنوم به نام خلیج فارس به جهانیان است و در این مورد از هیچ تلاشی فرو گزار نخواهم کرد فقط مشکل من استفاده از این کلمه در جاهاییه که به کل کشور اعم از ترک و فارس و عرب و کرد و لر و ... مربوط میشود و میتوان به جای آن از کلمه ایران استفاده کرد است.

 

                                  جواب های داده شده به این مطلب در سایت تبریز بلاگ

                     این جواب ها  نظر شخصی افراد شرکت کننده در بحث می باشد

                                          و مورد تایید یا رد این وبلاگ نمی باشند.

alamydigar

همینطوره!
ولی در حد ارشاد و تذکر باید به این مسائل دامن زد .
شاید حساسیت بیشتر باعث انحراف از مسایل مهمتری شود. مانند هویت حقیقی (ما قبل از اینکه ایرانی باشیم ؟؟؟؟؟؟؟ هستیم).
؟؟؟؟؟؟؟= مخلوقی ملکوتی

 

shahram

اینکه ما قبل از هر چیز مسلمان و مخلوقی ملکوتی هستیم شکی نیست حتی مطلبی در این باره نوشتم که میتونید از لینک زیر بهش دسترسی داشته باشید.

http://www.tabrizblog.com/ftopict-541.html

ولی اعتراض به حق ضایع شده لازم است. این موضوع حتی در آموزه های دینی ما هم آمده.

abeeeeeb

سلام شهرام عزیز.
برای بیان احساساتت ممنون.ولی 2-3 نکته رو باید بگم:
1-اولیش در مورد اون حدیث جعلی.هیچگاه پیامبر گرامی اسلام نفرموده اند که مردانی از پارس.بلکه با اشاره دست به سمت سلمان فارسی ، فرموده اند مردانی مثل سلمان فارسی اگر علم در ثریا هم باشد علم را به تسخیر خود در خواهند آورد.که عقلا می توان فهمید منظور پیامبر افرادی بوده که در تقوا و علم و .... در حد سلمان فارسی باشند.نه مثل سلمان،فارس. درثانی آیا علم و اخذ علم تنها متعلق به ذات مرد است و زنانی که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند باید بروند و سبزی پاک کنند.که در خود قرآن داریم که هدف خلقت انسان حرکت در مسیر کمال است که یکی از مهمترین ابزتر رسیدن به کمال ، بالابردن دانش و علم است که اگر زن حق رسیدن به درجات والاتر علم را دارا نیست پس خلق زن را هدفی غیر کمال است؟!!!!که همه اینها نشان از جعل حدیث فوق دارد.البته مطلب مستندی را که در وبلاگ قبلیم در این مورد نوشته بودم.در نظر بدی خواهم آورد.
2-نکته دوم مربوط است به نام خلیج فارس.من هم اول مثل خود شما در مورد این اسم حساس بوده و مطلبی نیز نوشته بودم.ولی آیا مثل عالم بی عمل شایسته ما نخواهد بود وقتی خود نام یکا یک شهرها روستاها کوهها رودها را به اسامی جعلی فارسی تغییر می دهیم .آیا با این اوصاف هنوز صلاحیت چنین اعتراضی را داریم.آیا وقتی به زور نام ترکی خزر دریای همیشه خزر را به دریای مازندران جعل می کنند و حتی چنان پیش می روند که مدیریت کارخانه دونارخزر(قاینار خزر) را مجبور می کنند نام خزر را از انتهای نام محصولاتش حذف کرده و به نام دونار قانع باشد.آیا باز صلاحیت اعتراض داریم؟ بماند که 80% مردمان پیرامون خلیج فارس عرب هستند نه فارس!!!!
3-اتحاد و وحدت .آری رویای زیبایی است ولی حیف مثل تمام افسانه ها و اساطیر ایران زمین افسانه ای بیش نیست !!!!
4-من و شهرام و همه ی همزبانانم که در این مورد حساسیت نشان می دهیم اصولا با مرزبندی بین انسانها که همه از یک پدر و زاده ی یک مادر و مخلوق یک خالقیم.مخالفیم.اینها تنها عکس العمل هاییست در مقابل عمل.و اگر قرار باشد مدال نژاد پرست و پان و... بر سینه ی کسی زده شود مسلما برازنده و شایسته کسانی هستند که عمل کنندگانند نه آنها که مجبور به عکس العملند.تا عملی نباشد عکس العملی نخواهد بود
5- تنها یک نژاد و آن نژاد انسانی.که انسانیت والاتر از اسلامیت است.

به امید آن که:

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت .

روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری است .

روزی که دیگر در خانه هایشان را نمی بندند ، قفل افسانه ای است و قلب برای زندگی بس ....

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است ، تا تو به خاطر آخرین حرف به دنبال سخن نگردی .

روزی که آهنگ هر حرف زندگی است ، تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجو قافیه نبرم .

روزی که هر لب ترانه است تا کمترین سرود بوسه باشد .

روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی و هم زبانی با زیبایی یکسان شود .

روزی که ما برای کبوترهایمان دانه بریزیم .... و من آن روز را انتظار می کشم ، حتی اگر روزی که دیگر نباشم .....

 

abeeeeeb

داستان حدیث معروف به ثریا رفتن پارسها:


بعد از اعلام انتشار اسکناس های 50000 ریالی و وارد شدن آن به سیستم بانکی و پولی کشور واکنش های مختلفی در محافل دانشجویی, سیاسی رخ داده است که به ذکر نکاتی اشاره می کنم:
1- اسکناس پنج هزار تومانی, یا به عبارت درست تر پنجاه هزار ریالی خود آیینه ی تمام نمای مشکلات زیربنایی اقتصاد و افت ارزش واحد پولی کشور است در حالی که کشور همجوار ترکیه با مدیریت, تعامل و برنامه ریزی طولانی مدت توانست راه توسعه را بپیماید و در آستانه ی ورود به اتحادیه ی اروپا صفر های پولی کشورش را برداشته و بر ارزش واحد پولی کشورش افزوده است در ایران با شعار های عدالت و نفتِ دولت, شاهد افزایش قیمت ها تورم و چاپ اسکناس های درشت تر هستیم.
2- طرح بکار برده شده برای اسکناس های جدید نقشه ی ایران هسته ی و خلیج فارس همراه با حدیثی! از پیامبر اعظم است با این متن که, دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت.
جهت اطلاع از صحت حدیث به اولین مرجع رجوع کردم.در کتاب "نهج الفصاحه"(مجموعه کلمات قصار حضرت رسول, با ترجمه ی ابولقاسم پاینده , چاپ اول 1324و چاپ پانزدهم 1360, صفحه ی 148) اینگونه نوشته است:



".... از جمله حدیث ها که سیاق درست دارد و یک کلمه ی آن را تحریف کرده اند آن حدیث است که به تایید هوش و ایمان پارسی نژادان آورده اند که اگر ایمان(یا علم) بثریا بودی مردمی از اهل پارس بدان رسیدندی.
و این از تحریفات شعوبیان است که در قدح و مدح غیر عرب کوششی داشتند, اصل حدیث که بخاری و مسلم و ترمدی در باب تفسیر آورده اند چنین است که راوی گوید:ما نزد پیغمبر بودیم که سوره جمعه بیامد آیه اول را که وصف بعثت وی در میان امیان است بخواندو به آیه ی دوم رسی که وصف به هدایت نپیوستگان است. یکی گفت آنها که به ما نپیوسته اند کیانند؟ و پیمبر(که سئوال بی جا را خوش نداشت) در جواب او سکوت کرد آنگاه دست بر سلمان فارسی که در میان حاضران بود نهاد و گفت اگر ایمان به ثریا بودی مردمی مانند این بدان رسیدندی.
متن حدیث این است و گویی شعوبیان که غالبا غیر عرب بوده و سلیقه کافی برای جعل حدیث تمام نداشتند"مردمی مانند این "را تحریف کرده به جای آن "مردانی از پارس"نهاده اند و هم در روایت دیگر برای مزید تفضیل "ایمان"را به "علم"بدل کرده اند که به نظر ایشان در عرصه ی مفاخره با عرب اعتبار "علم"از "ایمان"بیشتر بوده است, اما روح حدیث از این دو تحریف بیزار است......"
3- ایران 85 سالی را پشت سر گذاشت که در آن دغدغه های هویت طلبی و حقوق اقوام, خواسته ی پر رنگ مردمان آن بود. با فرض صحت حدیث(فرض محال) نگاه نژاد پرستانه و فاشیستی و سیاست نابخردانه ی مسئولین در سالی که انتظار وحدت ملی! می رود در کشور به شکاف و بحران های داخلی منجر می شود. در کشور کثیرالمله ی چون ایران که ترک, عرب, بلوچ, ترکمن, کرد و ... در آن زندگی می کنند جدا کردن قوم فارس و پولی کردنش وحدت ملی به همراه ندارد.
4- "....مردانی از پارس ...." فمینیست های میهنی نصف جامعه ی ایران هم از ثریا رفتن باز مانده اند و در خانه باید قورمه سبزی بپزند و بچه نگهداری کنند تا مردانشان برایشان دانش بیاورند!
5- مدتی است sms هایی مبنی بر تحریم این اسکناس ها از سوی بازاریان تبریز و عدم معامله با آن حتی در سایر شهر های آذربایجان بدستم می رسد, هر حال بازار تبریز وزنه ی خاص خودش را دارد کافی است کمی مطالعه ی تاریخی داشته باشید تا منظورم را متوجه شوید.
6- جمع کنید پولهایتان را لطفا!

SAHAND

با عرض سلام خدمت دوستان خصوصا آقا شهرام.
اولا که در طول دو عصر اخیر یعنی پهلوی و جمهوری اسلامی، افراط و تفریط بیش از اندازه در مورد ملی گرایی و اسلام گرایی از ما یک موجود سردرگم ساخته که به نوعی هویت خود را گم کرده ایم و نه می توانیم اینطرفی باشیم نه آنطرفی.
در مورد زبان فارسی منم یه تعصبه خاص نسبت به این زبان داشته و دارم چون این زبان باعث یک نوع ایجاد وحدت و ارتباط بین تمام قومیتهای ایرانی است اما عده ای فرصت طلب و ناقص العقل (پان) آنرا دست آویزی برای اهداف خود کرده اند و متاسفانه حکومت ما نیز همواره آنها را در این راه مشارکت و به اصطلاح آب در آسیاب دشمن ریخته است.

بقیه جواب ها...
           

              این مطلب رو برای وبلاگ آقای احمدی نژاد هم فرستادم که اگه جوابی

                                   براش بدن تو پست بعدی براتون میزارمش.

 

                   لطفا  شما هم با کلیک در اینجا وارد این بحث بشین