چند روز پیش تو یکی ازهفته نامه ها مقاله ای خوندم درباره کورش به اسم<کورش ذوالقرنین و پانترکیسم> جالب بود نویسنده به گفته خودش تاملی کرده بود به مقاله <چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید> و هی بر غیر علمی بودن اون اشاره داشت در حالی که ما تو مقاله ی خودش رنگ و بویی از علمی بودن ندیدیم.
ایشون اسم مقالشون رو گذاشته بودن (کورش ذوالقرنین و پانترکیسم) تا در همون ابتدای کار مخاطبش رو واکسینه کرده و جلوی خطور هرگونه فکر بد درباره کورش رو به ذهن مخاطب بگیره.
واقعا تو کدوم کتاب علمی کورش همون ذولقرنین قرآن کریم معرفی شده و یا کدوم یک از مراجع این رو تایید کرده؟ حالا اگه از همه اینها هم بگذریم ذولقرنین به چند نفر دیگه همچون پادشاه یمن هم نسبت داده شده حالا من نمیدونم چطور شده که ایشون این لقب رو سرقفلی کورش کرده!
ایشون همچنین پا رو فراتر گذاشته و با وقاهت تمام ترک بودن آذربایجانی ها رو منکر شده حال یک سوال آیا این خود مردم هستند که زبان خود را تعیین میکنند یا یک عده بی سواد روشن فکر؟!!! ایشون با چه صلاحیتی برای یک ملت تصمیم میگیرد و زبان و حتی نژاد هم برای آنها مشخص میکند؟ از نظر این به ظاهر ژورنالیست هر کس که به نفع اهداف شوم پانفارسیسم مطلب نوشته دانشمند و هر کس بر ضرر این حذب خائن مطلب نوشته پانترک و ایدئولژی زده ای بیش نیست.
ایشون هم تصادفا مثل حذب پانفارس معتقداند کورش جنایت را دوست نداشت و تجاوزکار نبود و کلا با بقیه شاهان فرق داشت. آیا این ها واقعیت دارد؟
به بخشی از این مقاله توجه کنید: "نویسنده مقاله ] چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید (همان مقاله ای که ایشون دربارش تامل کردن)[ با آوردن دو دلیل سست و باطل ، کوشیده است که به گمان خو ، جنایت های کورش را برملا کند. او نخست از لشگرکشی و تجاوزات کورش به سایر مناطق سخن می گوید و آن را گواه جنایتکاری وی می انگارد: اما نویسنده نمی داند که هیچ برهه ای از تاریخ ، خالی از جنگ و ستیز نبوده و هر کشوری برای تثبیت حاکمیت خود و یا کسب منابع مالی برای قلمروی خویش ، ناگزیر از نبرد با ملت های مجاورش بوده و عملیات نظامی کورش نیز چون همه پادشاهان دیگر جهان ، معنایی خارج از قاعده نداشته است."
خوب اگر به قسمت هایی از مقاله که بارنگ قرمز مشخص کردم توجه کنید متوجه میشوید که نویسنده خود جواب خود را داده یعنی کورش هم چون همه پادشاهان دیگر جهان برای تثبیت حاکمیت خود و یا کسب منابع مالی برای قلمروی خویش دست به تجاوزگری زده نه برای صلاح ملت مورد هجوم قرار گرفته.
وی در بخشی از مقاله نیز نوشته ای از التنبیه الاشراف مسعودی می آورد که در آن آمده که تمام بخش های عجم ایران به زبان مشترک سخن می گفتند و فقط در برخی کلمات باهم تفاوت داشتند. در جای دیگری به نوشته های کسروی که خود کسروی در اواخر عمرش آن ها را تکذیب کرده بود زبان مردم آذربایجان را آذری می خواند. خوب این همه دوگانگی و حتی چندگانگی آیا ثابت نمی کند که اکثر تحقیقات به عمل آمده درباره زبان پاک و خالص نبوده؟
همونطور که اشاره شد ایشان اعتقاد دارند قبل از صفویه آذربایجانی ها ترک زبان نبوده اند و پس از ورود مغل ها آن ها به این زبان گرایش پیدا کردند.
حال در این باره دو موضوع قابل تامل می باشد.
- مغل ها سرزمین های بسیاری را فتح کرده بودند چرا فقط محدوده آذربایجان را ترک کرده اند؟
- چرا مغولها که قوم غالب در ان زمان بودن زبان و فرهنگ خود را ول کرده و زبان و فرهنگ ترکی تعدادی از سربازان خود را به این به اصطلاح آذری زبانان آن زمان آذربایجان تحمیل کردن آن هم با آن سرعت و وسعتی که ازآن مردم و زبان و فرهنگشان اثری باقی نمانده باشد. که حتی دولت های امروزی با وجود پیشرفتهای بسیار بسیار زیادی که در علوم مختلف در دنیا حاصلشده که اصلا قابل قیاس با عصر مغولها نیست قادر به انجام چنین کاری نیستن که اگر چنین چیزی امکان داشت در 70 80 سال گذشته مدعیان آذری بودن زبان مردم اذربایجان آن را کرده بودن ولی در حال حاضر می بینیم که با این همه تبلیغات در هشتاد ( از روی کار امدن حکومت شاهنشاهی پهلوی تا به حال) سال گذشته حتی یک روستای کوچک آذربایجان زبان تحمیلی مغولها را ترک نکرده اند ( به قول اقایان پان فارسیسم(
خوب حالا بر فرض محال مغل ها آذربایجانی ها رو ترک کردن و بگذریم از این که چرا مغولها زبان ترکی نه مغولی را به مردم آذربایجان تحمیل کردن به هر صورت مردم آذری زبان !؟ آن زمان آذربایجان حتما از این زبان تازه و تحمیلی ترکی !! چیزی دیدن که به یک باره تمام لغات نامها و نشانهای زبان مادری خود را فراموش کرده و از یاد برده اند که حتی نامی از آن نمی برن کتابی به آن زبان نمی نویسند و شعری نمی سرایند حال که با همان زبان تحمیلی و زورکی ) زبان ترکی ) شاهکارهای بزرگ علمی و ادبی به جهانیان عرضه می کنند. به هر حال گیریم که شما نه آنها(اقایان پان فارسیم) درست می گویند باید بگم که دیگر زبان اذری) اگر چنین زبانی وجود داشته) یک زبان مرده و منسوخ شده ای به حساب می اید که اخرین متکلمان آن در میان مردم ترک زبان آذربایجان حل شده اند و زبان و فرهنگ کنونی مردم اذربایجان ترکی می باشد که همه ملت آذربایجان به آن افتخار می کنند ...
ایشان همچنین چنان از نژاد آریایی (که به گفته نویسنده نژاد هند و ایرانی است) تعریف و توصیف میکند و آنان را مذهبی می خواند و در مقابل از روی عصبیت زبان به توهین باز کرده و ترک ها را گرگ پرست می خواند که انگار فراموش کرده کسانی را که هم نژاد خو می خواند هنوز هم در حال پرستیدن گاو و انواع حیوانات می باشند حال اینکه ترک ها در هزاران سال پیش این آیین (که البته اگر واقعیت داشته باشد) را کنار گذاشته و امروز در دنیا زبان ترکی را دومین زبان دین اسلام و همچنین زبان تشیع می شناسند.
این نویسنده چنان نژاد پرستانه دهان به سخن می گشاید که انگار فراموش کرده که پیامبر اسلام برتری انسان ها را تقوای آن ها دانسته نه نژادشان.
پی نوشت 1: من با نوشتن این مطلب قسد دفاع از هیچ مقاله ای را نداشتم و فقط مشاهداتم را از مقاله ای که هیچ بار علمی ندارد را نوشتم و با جمله پایانی خواستم این را به نویسنده و امثالش بفهمانم که امروز ایران اسلامی از جنگ و دعوای پانترکیستی و پانفارسیستی خسته شده و می خواهد متحدانه برای ائتلای ایرانی اسلامی قدم برداشته و راه را برای به کمال رسیدن مردم هموار کند.
پینوشت2: از مسئولین تقاضا دارم جلوی چاپ چنین مقالاتی را در مطبوعات گرفته و دست کسانی را که خواسته یا ناخواسته مددکار دشمنان اسلام هستند را قطع کند.
پینوشت3:حالا گیریم که کورش فرد خاصی بوده و پادشاهی مهربان ولی دیگر برتر از پیامبران و امامان نبود که بخواهیم او را الگوی خود قرار دهیم و به بهانه حمایت از او به یک قوم توهین کرده به آنها تهمت بزنیم.
پینوشت4: من خودم رو یک ترک نژاد نمیدونم چون اصلا اعتقادی به نژاد ندارم من یک مسلمان ترک زبان ایرانی هستم که به زبان ترکی افتخار میکنم ولی دینم برایم مهمتر است همین و بس.
برا توضیح بیشتراینجا مراجعه کنید.